چه می‌شد اگر…

 چه می‌شد اگر از همین امروز، و تا وقتی که زیر ساخت‌های مناسب فراهم نشده‌اند، تولید خودروهای سواری بنزین و گازسوز به منظور فروش در داخل کشور متوقف شود، اجازه ورود هیچ خودروی بنزین و گازسوزی هم داده نشود، صنعت‌گران محترم هم همت والا کنند برای بهبود کالایشان در جهت صادرات، یا تغییر نوع و بخش تولید؟

بعلاوه در کوتاه مدت می‌شود با تدابیر تشویقی یا اجباری ترتیبی داد تا صاحبان خودرو‌های شخصی راغب شوند تا خودروهای خود را با قیمت مناسب به تاکسیرانی واگذار کنند.

منافع این اقدام: کاهش مشکل ترافیک، کاهش آلودگی هوا، کاهش آلودگی صوتی، که هر سه موارد در سلامت شهر و شهروندان تاثیر بسزایی دارد. بعلاوه با فرهنگ سازی و تدابیر تشویقی و برنامه ریزی‌های مناسب، به مرور مردم به آن سو هدایت می‌شوند تا بجای استفاده از وسائل نقلیه عمومی از دوچرخه استفاده کنند یا پیاده روی کنند که این نیز گام مثبت دیگری است در سلامت شهر و شهروندان و کاهش هزینه‌های جنبی!

 چه می‌شد اگر صنعت تولید پلاستیک و مواد یکبار مصرف خانگی متوقف یا کند یا بهینه می‌شد، و جلوی واردات این محصولات گرفته می‌شد؟ شده‌ایم شهروندان آشغال ساز (۱)، و این چاهی است که بدست خودمان می‌کنیم و توسعه‌اش می‌دهیم و یادمان نرود که چاهکن همیشه جایش ته چاه است.

شکی نیست که پیشرفت‌های این چنینی، سرعت و آسودگی را برای بشر به ارمغان آورده‌اند، اما زباله سازی و کوه زباله‌های غیر قابل بازیافت، هزینه این پیشرفت است.(۱)

تن‌آسا نباشیم، می‌شود از زنبیل‌های حصیری یا دیگر الیاف طبیعی برای خرید بهره برد، با ظروف چینی و شیشه‌ای هم می‌شود ماست خرید، نان را با بقچه‌های پارچه‌ای، و شیر و دوغ را با شیشه…

 چه می‌شد اگر جلوی تولید و واردات نوشابه و کیک و بیسکویت و چیپس و پفک و شکلات و انواع و اقسام شربت‌ها و آبمیوه‌های غیر طبیعی و کالباس و سوسیس گرفته می‌شد؟ دستکم تبلیغ این کالا‌ها در رادیو و تلویزیون و جراید ممنوع شود و در فیلم‌ها پرخوری و بد خوری منع یا سانسور شود!

چاقی و تغذیه نادرست بلای این قرن است، این یکی از راه‌هایی است که می‌توان به جنگ این بلا  رفت و ضربه هولناکی بر آن وارد نمود.

 چه می‌شد اگر درآمدهای نفتی و دیگر منابع خدادادی فقط در جهت توسعه و بازسازی و نوسازی بخش‌های مرتبط بعلاوه در جهت رشد کارآفرینی و نیز در راه دانش و آموزش و بهداشت و پژوهش خرج شوند و آموزش و پرورش و بهداشت و درمان رایگان گردد؟
درآمد دولت‌ها محدود به مالیات شود، و دولت‌ها با توجه به امکانات و فناوری روز تا حد مقدور و فراتر از آن کوچک گردند.

چه می‌شد اگر کپی‌کاری منع و حق مولف در همه زمینه‌ها محترم شمرده شود، مدرک سالاری مذموم و طرد شود و نوآوری و ابتکار و کار و تلاش محترم و در پناه قانون؟

ایرادات:
دیدگاه: اینا همش برگشت به عقبه، یه دفه بگو خر سواری هم بکنیم!
پاسخ: هیچ بهبودی برگشت به عقب نیست، هیچ دلیلی هم وجود ندارد که از روش‌های مثبت گذشته استفاده نکنیم، در مورد نکته دوم، پیشنهاد ما قدم زدن و دوچرخه‌سواری است، حتی در تهران بزرگ هم، با کمی زود بیدار شدن، می‌توان پیاده به سرکار رفت و به موقع رسید و شاداب، نه خمیازه کش و خموده و فربه.

مشکل بزرگ ما عادات‌هاست که ترکشان دشوار می‌نماید، و تغییر نگاه است و شیوه زندگی، که می‌شود گام به گام آغاز کرد، تغییر کرد و تغییر داد، مهم آغاز کردن است، دستکم فکر کردن به آن!

دیدگاه: زمان سریع می‌گذرد و فرصت برای آشپزی‌های طولانی به شیوه قدیم نیست، باید با یک ساندویچ، کیک، نوشابه از سد گرسنگی عبور کنیم و به کار دوم و سوممان برسیم!

پاسخ: اگر براستی فرصت ندارید، بهترین و سالم‌ترین و سریع‌ترین شیوه زندگی خامگیاهخواری و استفاده از میوه‌ها و سبزی‌ها به همان شکل و شمایلی که خدا آفریده است می‌باشد، روشی که هم تغذیه است، سریع‌ترین و سالم‌ترین شیوه تغذیه، و هم درمان بسیاری از بیماری‌ها!

دیدگاه: این‌ها که نوشتید، همش خواب و خیاله. اوهام و چرندیات!
پاسخ: هر چیز مفیدی که در دور و بر شما وجود دارد و به آن نیاز دارید، روزی به تعبیری بسیاری چون شما، خواب و خیال و اوهامی بیش نبوده است!
ما معتقدیم کار نشد ندارد، باید برنامه ریزی کرد و گام به گام پیش رفت، کاری که امروز غیر ممکن است، فردا عادی و پیش‌پا افتاده است اگر همت کنیم!

دیدگاه: این تغییرات باعث می‌شود که خیلی‌ها بیکار بشن، یا بروز سیاه بیفتن!
پاسخ: اصلا چنین نیست، کار و کسب همیشه در تغییر بوده و می‌باشد، حتی اگر به جای تولید کارمندهای کسل شکم گنده، کشاورز تولید می‌کردیم حال و روزی بهتر داشتیم و داشتند و هنوز دیر نیست برای تغییر.

دیدگاه: من و خانمم کارمند هستیم، قبول دارم که کار مفید روزانه یا هفتگی ما حتی یکساعت هم نیست، اما بسیاری چون ما هستند و از ما بیشتر هم درآمد دارند، بیرون ریختن ما چه دردی را دوا می‌کند، ما که نمی‌توانیم بیل بزنیم، یا برنج بکاریم، اصلا کو امکاناتش، اینا یعنی رشد بیکاری و فساد. خدا بگذارد پول نفت را!
پاسخ: مورچه‌ها یک شعار دارند: «همه برای همه»، مشکل ما این است که همه چیز را برای خودمان می‌خواهیم، زود و آسان و سریع هم می‌خواهیم، عیبی ندارد آموختن از مورچه‌ها بجای تقلید از گرگ‌ها!

بعلاوه هدف استفاده حداکثری و بهینه است از منابع در زمانی که فناوری‌های روز نیاز به کاغذبازی و مدیر و کارمند و منشی بازی را به صفر می‌رساند. اگر کارشناسان نظر بدهند که بهترین و پر منفعت‌ترین شیوه برای کشوری با موقعیت ایران کشاورزی و مدیریت صحیح آن است، لازم شد بیل هم می‌زنیم، زیر آسمان آبی و هوای پاک!

دیدگاه: من ماهی صد میلیون از خودوروسازی در میارم، دوتا خونه‌هم دارم تو بهترین نقاط دنیا، برا هواخوری پنجشنه جمعه میرم اونجا، حالا می‌گید اینا رو تعطیل کنم برم غاز بچرونم، که چی بشه؟ تو هم مث من برو زحمت بکش، عرق بریز ، پول دربیار، برو خارج، آب و هوای پاکیزه را حال کن!
پاسخ: !


۱: همشهری: «روزانه حدود ۲۵ میلیارد تومان از سرمایه ملی صرف دفع ۳۵ هزار تن زباله هایی می شود که ما ایرانی ها هر روز تولید می‌کنیم. اين رقم در سال رقمي معادل 10 هزار ميليارد تومان مي شود.»

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *